سلام خدمت دوستان
کبرا دیدن اینبارمون جریانش باحال بود و چون عکس زیاد از این قسمت(9)
پیدا نکردم مختصر بگم بخندید:
ساعت 19(یکشنبه)رفتیم خانه ی مادر بزرگ در راه دیدم چرا ماشین دنده ترکیبی نمیده و مثلا زمانی که داشتیم 100 تا می رفتیم
ترمز میزدیم میرسید 90 می داد دنده سه و به همین ترتیب تازه عقب هم نشسته بودم و به صفحه کیلومتر دید نداشتم
بعد که دیگه عصابم خورد شد چرا این جری دنده میده نگاه کردم ایولا داریم با حالت sport
می رویم یعنی ماشین دنده ها را در دور بالا6000
عوض می کند و بعد چه قدر وقت با این حالت رفتیم خوب رسیدیم یک باره یه شام هم افتادیم و خواستیم
بیایم(ساعت22:45)من هی می گفتم بدوین بعد هم که یه نصف راه را رفتیم بدون s بود و زنگ زدن که علی کتشو جا گذاشته دوباره
برگشتیم و وقتی پیاده شدم و گرفتم دیدم بابام گذاشتند رو s کمربند را بستم و گفتم بزن بریم به سرعت برق و باد...
و راس 23 رسیدیم
نام داستان:G?mülü) - 30.10.2008
داستان از این قرار بود که 3سال پیش بن توی پلیس جنایی و در عملیات ویژه wolf را دستکیر می کنه و تنها دختر شون هم
تیر می خوره و زنه به کمک بن در داگاه شواهد را درست می کنه و شهادت می ده علیه wolf
و بعد زنه از بن قول می گیره که هر وقت مرده آزاد شد مواضبش باشه و همان حال زنگ می زنه که بیا کمک که یک ماشین جلوشو می گیره و دهانشو آ....میکنه و او را شکنجه و بعد در یک تابوت زنده به گور می کنه و هیچ مدرکی هم نیست.......
ببخشید فقط عکسا کمه این را هم به زور گیر آوردم.
ممنون
نظر یادتون نره
بدرود.